فرهنگ و زندگی

نکات جذاب و حتی الامکان مفید برای نسل جوان

فرهنگ و زندگی

نکات جذاب و حتی الامکان مفید برای نسل جوان

وبلاگی با مطالب جدید و جذاب و مفید برای شما انشاءالله

۴۶ مطلب با موضوع «اخلاق» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

حقوق های نجومی

 

🟣🟡 یکی از اقدامات مهم امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از رسیدن به خلافت، قطع حقوق های نجومی بود ، حقوق هایی که در حقیقت حق السکوتی بود توسط حاکمان که به خواص پرداخت می شد، ولی امام حقوق های نجومی را باطل شمرده و مردم را در استفاده از بیت المال ، مساوی دانستند، این تصمیم یک انقلاب اقتصادی بود و ضریب نفوذ عدالت را در جامعه به شدت افزایش داد و ویژه خواران را عمیقا ناراضی کرد.

🟠 این تنها یکی از خروجی های ارزشمند حکومت عادلانه علوی بود.

« شماره ردیف 836 »/

  • سید محمد حسین مرکبی
  • ۰
  • ۰

تحمل مخالف



🌸 به مناسبت میلاد مسعود امام حسین(علیه السلام) و مناسب برای تحمل مخالف در ایام انتخابات:
🌸🍃🌿🌱🌸🌿🌱🍃🌸
🌱عصام بن مصطلق گفت: به مدینه وارد شدم حسین بن علی(ع) را دیدم، زیبایی وهیبتش ، مرا به حسد واداشت ، بخاطر کینه ای که از پدرش داشتم آنچه توانستم به او و پدرش ناسزا گفتم.
🌱امام حسین (ع) از روی مهربانی نگاهی به من کرد و چند آیه از قرآن در مورد عفو و گذشت خواند و از دست شیطان به خدا پناه برد و گفت:
🌱قدری آرامش خود را حفظ کن، من برای خودم و برای تو از خداوند آمرزش می طلبم، اگر کمکی خواسته باشی تو را کمک می کنیم، اگر راهنمائی خواسته باشی تو را راهنمائی می کنیم.
🌱عصام گوید: من از گفته های خود پشمان شدم ، امام (ع) چون آثار شرمندگی را در چهره ام دید فرمود:
" سرزنشی بر شما نیست، خداوند شما را می آمرزد..."(یوسف/92)
🌱بعد به من فرمود: اهل شام هستی؟ عرض کردم : بلی.
🌱فرمود: خداوند ما و شما را زنده نگهدارد، بدون اینکه خجالت بکشی اگر حاجتی داری از ما بخواه.
🌱عصام گوید: زمین با همه وسعتش بر من تنگ شد ، دوست داشتم شکافته شود تا به زمین فرو روم، دیگرازخجالت نتوانستم آنجا بمانم، کم کم به کناری رفته و دورشدم، در حالی که (در آن لحظه) روی زمین از او و پدرش نزد من کسی دوست داشتنی تر نبود.      ✔️منبع: سفینة البحار، ج 2، ص 116.
شماره ردیف 824
کانال تبیین تاریخ @tarikhye

  • سید محمد حسین مرکبی
  • ۰
  • ۰

به مناسبت سالگرد میلاد امام خمینی(ره)

🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸

 

یک سال آقا با گروهی از دوستان به زیارت امام رضا علیه السلام رفته بود، وقتی که با همراهان به زیارت می رفت زودتر به خانه‏ای که کرایه کرده بودند برمی گشت و مشغول جارو کردن و آماده کردن چای می‏شد تا دوستانش از حرم برگردند. از امام پرسیدند: چرا شما زیارت را مختصر کردید و زود برگشتید؟ فرمودند: ثواب این کارها کم‏تر از ثواب زیارت نیست. (4)

بنیاد فرهنگی روایت، مؤسسه رسانه، سایت جامع فرهنگی شهید آوینی.

شماره ردیف 809   - کانال پنجره ای به تاریخ @

  • سید محمد حسین مرکبی
  • ۰
  • ۰

به مناسبت میلاد با برکت شاهکار خلقت ، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) :

┈┈••••🌸🌿🌺🌿🌸•••┈┈

🌱ممکن است انسان عمر کوتاهی داشته باشد ولی گام های بلندی در آن بردارد.

🌱وقتی قرآن مجید به کسی بگوید خیر کثیر (انا اعطیناک الکوثر) دیگر نیاز به توضیح بیشتر ندارد .

الگوی ما شخصیتی است که در زندگی کوتاهش فرزندانی تربیت کرده ، علمدار و پیشرو ، ایثارهایی انجام داده که در تاریخ نمونه ندارد، پس به این معنی است که می توان در مدت کوتاه ، مرزهای ایثار و جهاد را جابجا کرد و به بالاترین امتیاز دست یافت.

🌱افسوس که زوایای زندگی فاطمه (س) را در تاریخ ثبت نکرده اند و سانسور مانع شد از این که بتوانیم از همه ابعاد با برکت آن آگاه شویم ولی همان قطعات کوتاه نقل شده گویای آن است که انسانی ملکوتی و فوق العاده بزرگ، صحنه گردان چنین نمایشی بوده است.

🌱حد اقل انتظار این است که ایثارهایی که از زندگی ایشان نقل شده را سرمشق قرار داده و در حد توان برنامه روزانه خودرا با ایثارهای کوچک و انجام شدنی، غنی سازی کنیم.

🌱قرآن در (آیه 133 سوره آل عمران) فرمان شتاب می دهد، چرا که برای درنگ و تن پروری به این جا نیامده ایم و باید تا رسیدن به چشم اندازهای زیبا و غرور آفرین ، هر لحظه بیشتر بر سرعت بیفزاییم چرا که وقت تنگ است و مؤمن باید قله های سر به فلک کشیده ای را بپیماید.

️موفق باشید

شماره ردیف 808   - کانال پنجره ای به تاریخ @tarikhye

  • سید محمد حسین مرکبی
  • ۰
  • ۰

به مناسبت میلاد مسعود فاطمه زهرا(س)

🌸آیا می توان فاطمی شد؟

🍃تا کی می خواهیم از فاطمه (س) دور باشیم؟

🌸دو بار در قرآن می فرماید: فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرات‏ یعنی در کار خیر سرعت و سبقت بگیرید و آهسته حرکت نکنید.(آیه 148 سوره بقره و آیه 48 سوره مائده)

🍃برای نزدیک شدن به راه فاطمه(س) باید سرعت خودرا هرچه بیشتر افزایش دهیم، فاطمه علاوه بر آنکه به پدر خود احترام می کرد و از ایشان اطاعت می نمود، شوهر خود را نیز تکریم می کرد و از او اطاعت می نمود ، فرزندان عزیزش را هم مورد لطف و مهربانی و تکریم قرار می داد.

🌸پدر و شوهر و فرزندان بشدت از رفتار فاطمه(س) راضی بودند ، ایشان به پدر خود آن قدر محبت و کمک کردند که پدر به ایشان فرمودند (ام ابیها) یعنی ایشان مادر است برای من.

🍃به شوهر خود این قدر محبت کردند که امیرالمؤمنین فرمودند هر وقت به فاطمه(س) نگاه می کنم همه غم هایم برطرف می شود.

🌸به فرزندانش هم وقتی می فرمود ای نورچشم من و میوه دلم، دیگر مشخص است چه روابط دوستانه و عاطفی در این خانه وجود دارد.

🍃ایشان به زندگی مانند یک میدان جهاد نگاه می کردند، وقتی خانمی می آمد و مسائل دین را از حضرت فاطمه(س) سؤال می کرد با صبر و حوصله و بدون منت پاسخ می دادند.

🌸در مناجاتها همیشه همسایگان و مردم را بر خود مقدم داشته و آنها را دعا می کردند.

🍃و ما برای این که فاطمی شویم دائما باید تلاش کنیم و این الگوهای رفتاری را تمرین کنیم تا شامل آن آیه شویم که (فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرات‏) سبقت بگیرید در کارهای خیر!!

️موفق باشید

شماره ردیف 807   - کانال پنجره ای به تاریخ @tarikhye

  • سید محمد حسین مرکبی
  • ۰
  • ۰

 

🔸به مناسبت ایام شهادت حضرت زهرا (س):

▪️در یک میدان وقتی که مبارزه مرد به بن بست برسد ، دفاع زن می تواند مشکل گشا باشد.

🔸حضرت فاطمه(س) نشان دادند موقع اضطرار که کارد به استخوان می خورد ، زن هم باید برای دفاع ، کمر همت بسته، به دفاع برخیزد.

️▪️ای کاش بانوان ما از ایشان الگو بگیرند و در مبارزه نفس گیر با تهاجم فرهنگی بطور گسترده وارد میدان شوند؟؟

🔸تا غول تجمل گرایی و ازدواج های پر هزینه ، بد حجابی و مد گرایی، و اسراف و دهها مشکل دیگر فرهنگی و سبک زندگی غلط را از پا در آوریم ؟

@tarikhye

  • سید محمد حسین مرکبی
  • ۰
  • ۰

«یا ستار العیوب »

‏    🧿عباسقلی خان در مشهد بازار معروفی دارد. مسجد- مدرسه- آب انبار- پل و دارلایتام و اقدامات خیریه دیگری هم از این دست داشته است. به او خبر داده بودند در حوزه علمیه ای که با پول او ساخته شده، طلبه ای شراب می خورد !!!
♨ناگهان همهمه ای در مدرسه پیچید. طلاب صدا می زدند حاج عباسقلی است. در این وقت روز چه کار دارد؟ از بازار به مدرسه آمده است.
🧿عباسقلی خان یکسره به حجره ی من آمد  و بقیه دنبالش.
♨داخل حجره همه نشستند. ناگهان عباسقلی خان به تنهایی از جایش بلند شد و کتابخانه کوچک من را نشانه رفت. رو به من کرد و گفت :لطفا بفرمایید نام این کتاب قطور چیست؟  گفتم: شاهنامه فردوسی.
🧿- دلم در سینه بدجوری می زد. سنگی سنگین گویی به تار مویی آویخته شده است. بدنم می لرزید.
اگر پشت آن کتاب را نگاه کند، چه خاکی باید بر سرم بریزم؟ عباسقلی خان دستش را آرام به سوی کتاب های دیگر دراز کرد...
♨- ببخشید، نام این کتاب چیست؟
🧿- بحارالانوار. عجب...! این یکی چطور؟ گلستان سعدی.   چه خوب...! این یکی چیست؟ حلیه المتقین و این یکی؟! ...
♨لحظاتی بعد، آن چه نباید بشود، به وقوع پیوست. عباسقلی خان، آن چه را که نباید ببیند، با چشمان خودش دید. کتاب حجیمی را نشان داد و با دستش آن را لمس کرد. سپس با چشمانی از حدقه درآمده به پشت کتاب اشاره کرد و با لحنی خاص گفت:
🧿- این چه نوع کتابی است، اسمش چیست؟ معلوم بود. عباسقلی خان پی برده بود و آن شیشه لعنتی پنهان شده در پشت همان کتاب را هدف قرار داده بود.
♨برای چند لحظه تمام خانه به دور سرم چرخید، چشم هایم سیاهی رفت، زانوهایم سست شد، آبرو و حیثیتم در معرض گردباد قرار گرفته بود. چرا این کار را کردم؟! چرا توی مدرسه؟! خدایا! کمکم کن، نفهمیدم، اشتباه کردم... خوشبختانه همراهان عباسقلی خان هنوز روی زمین نشسته بودند و نمی دیدند، اما با خود او که آن را در اینجا دیده بود چه باید کرد؟
🧿- بالاخره نگفتی اسم این کتاب چیست؟
♨- چرا آقا ; الان می گم. داشتم آب می شدم. خدایا! دستم به دامنت. در همین حال ناگهان فکری به مغزم خطور کرد و ناخودآگاه برزبان راندم: یا ستار العیوب، و گفتم:نام این کتاب، «ستارالعیوب» است آقا! فاصله سوال آمرانه عباسقلی خان و جواب التماس آمیز من چند لحظه بیشتر نبود.
🧿شاید اصلا انتظار این پاسخ را نداشت. دلم بدجوری شکسته بود و خدای شکسته دلان و متنبه شدگان این پاسخ را بر زبانم نهاده بود. حالا دیگر نوبت عباسقلی خان بود. احساس کردم در یک لحظه لرزید و خشک شد. طوری که انگار برق گرفته باشدش.
♨شاید انتظار این پاسخ را نداشت. چشم هایش را بر هم نهاد. چند قطره اشک از لابلای پلک هایش چکید.
ایستاد و سکوت کرد. ساکت و صامت و یکباره کتاب ستار العیوب (!) را سرجایش گذاشت و از حجره بیرون رفت. همراهانش نیز در پی او بیرون رفتند، حتی آنها هم از این موضوع سر درنیاوردند، و هیچ گاه به روی خودش هم نیاورد که چه دیده است.   ..
***
🧿... اما محصل آن مدرسه، هماندم عادت را به عبادت مبدل کرد. سر بر خاک نهاد و اشک ریخت. سالیانی چند از آن داستان شگفت گذشت، محصل آن روز ، بعدها معلم و مدرس شد و روزی در زمره  بزرگان علم، قصه زندگی اش را برای شاگردانش تعریف کرد. «زندگی من معجزه ستارالعیوب است» ستار العیوب یکی از نام های احیاگر و معجزه آفرین خدا است و من آزاد شده و تربیت یافته همان یک لحظه رازپوشی و جوانمردی عباسقلی خانم که باعث تغییر و تحول سازنده ام شد.
منبع :«اخلاق پیامبر و اخلاق ما» ؛ نوشته استاد جلال رفیع  انتشارات اطلاعات صفحه 332

  • سید محمد حسین مرکبی
  • ۰
  • ۰

درخواست از خدا

زن فقیری با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و از خدا درخواست کمک کرد.

🔸🔸مردی بی‌ایمان که داشت به این برنامه رادیویی گوش می‌داد، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد. آدرس او را به دست آورد و به منشی‌اش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد، از منشی خواست وقتی زن فقیز پرسید چه کسی این غذا را فرستاده، بگو کار شیطان است.

وقتی منشی به خانه زن رسید، زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و مشغول بردن خوراکی‌ها به داخل خانه کوچکش بود.

منشی از او پرسید: نمی‌خواهی بدانی چه کسی این خوراکی‌ها را فرستاده؟

🔸🔸زن جواب داد: نه، مهم نیست. وقتی خدا امر کند، حتی شیطان هم فرمان می‌برد.

@tarikhye

  • سید محمد حسین مرکبی
  • ۰
  • ۰

تربیت و شخصیت

  • سید محمد حسین مرکبی
  • ۰
  • ۰


🍃🔻به مناسبت دهه کرامت و میلاد امام رضا(ع):                                                                     
🔸امام رضا (ع) بر حسب ظاهر دوّمین شخصیّت کشور اسلامى آن روز بودند، و این کشور از مجموع دو ابرقدرت آمریکا و شوروى هم وسیع تر بود، زیرا از شمال تا نصف شوروى و ترکیه، از جنوب تا آفریقا، از مشرق تا چین و هند و از مغرب تا اسپانیا را شامل مى شد، و حضرت رضا (ع) با مقامى که داشتند، بر حسب ظاهر آن روز ولیّعهد بوده، و قادر بر هرگونه کارى بودند.
✖روش ایشان در مردم داری این بود که با داشتن مقام جانشین سلطنت، در زندگی و رفاه خودشان تغییرى راه نداده و ساده مى زیستند، به هنگام صرف غذا غلامان و زیردستان کوچک و بزرگ را احضار نموده و با سخنان خود آنان را مأنوس مى کرده و بعد همه باهم دسته جمعى سر یک سفره به صرف غذا مشغول مى شدند.
🔸هنگامى که یکى از حضار عرضه داشت: براى زیردستان،سفره جداگانه اى بگسترانید، امام فرمودند: خداى ما یکى، و پدر و مادرمان حضرت آدم و حوّا هم یکى است، و پاداش هرکسى در گرو عمل اوست.
@tarikhye

 

  • سید محمد حسین مرکبی