فرهنگ و زندگی

نکات جذاب و حتی الامکان مفید برای نسل جوان

فرهنگ و زندگی

نکات جذاب و حتی الامکان مفید برای نسل جوان

وبلاگی با مطالب جدید و جذاب و مفید برای شما انشاءالله

۶۲ مطلب با موضوع «تربیتی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

🔹آیت الله حائری شیرازی🔹

 

یکی از این علمای بزرگ را خواب دیدند. ایشان در درگاه الهی بود. آنجا یک درب علوی بود و یک درب حسینی. هرکدام از ائمۀ اطهار، باب الله هستند. آن آقا که از علمای بزرگ بود، با اصرار می خواست که از «#باب_علی» وارد شود، اما ملائکۀ آنجا فشار می آوردند که او از این درب نیاید. هرچه او زور می‌زد که برود داخل، زورش نمی‌رسید؛ مأمورین او را محکم گرفته بودند.
درب کنار آن، «#باب_الحسین» بود. بیرون آمد، دیگر مجبور شد از باب الحسین وارد شود. تا خواست از این درب وارد شود، همۀ این ملائکه دستش را گرفتند، برایش کوچه باز کردند و با احترام ایشان را بردند داخل!

ببینید! یک جور بود! یک جور خواست برود داخل! از این درب، هرچه اصرار کرد و فشار آورد، اصلاً نتوانست؛ اما از آن درب کاملاً با استقبال هم آوردندش. حالا این چه جوری است؟! این «باب حسین» است، آن «باب علی» است. خیلی ها که از آن درب نمی توانند بیایند، از این درب می توانند بیایند. علتش این است که: علی (ع) «#باب_العدل» است، اما حسین بن علی (ع)، «#باب_الفضل» است.

شما نگاه کن، در دعا می گویید: «الهی یا حمید بحق محمد»، بعدش چه می گویی؟ «یا عالی بحق علی»، دست انسان به عالی نمی رسد. «یا فاطر بحق فاطمه، یا محسن بحق الحسن». برای امام حسین می دانی چه گذاشته اند؟ «یا قدیم الاحسان بحق الحسین»! ببینید چه اسم قشنگی رویش گذاشته اند! تو باید حَسَن باشی، تا امام حسن شفاعتت کند؛ اما اگر حُسن کوچکی هم داشته باشی، حسین از تو شفاعت می کند. اسم «حسن» را مُصَغَّرش کرده اند تا انسان به او امید پیدا کند. حسین یعنی حَسنِ کوچک. یعنی با یک حُسن کم هم در باز می کند؛ با کمترین حُسنی در را باز می کند. چه اسم با مناسبتی گذاشته اند! کوچک نیست، اما حُسن کوچک را هم ایشان قبول می کند. به همین جهت، کسانی که ختومات می گیرند، زیارت عاشورا را جزء مبادی ختوماتشان می دانند؛ یعنی اگر کسی از راه حسین بن علی، کارش شد، شد؛ اما اگر از راه ایشان نشد، دیگر نمی شود.

پس ممکن است انسان اگر مدعی تقوا شد او را نپذیرند؛ اما اگر از باب «ابن‌السبیل» (در راه ماندگان)، از باب این که «من راه به جایی ندارم»، وارد شد او را بپذیرند. اینکه تحت چه «عنوان» می آید، مهم است. قانون دادگستری هم همین است. اگر کسی اعلام کرد من ورشکسته هستم، احترامش می کنند. از اموالش به اندازۀ گذران زندگی برایش استثنا می کنند، و مازادش را می دهند به طلبکارها. اما اگر حاضر نشد اعلام ورشکستگی کند، تمام اموالش را می گیرند و تقسیم می کنند. خودش را هم زندان می کنند! این قانون دادگستری است؛ برای اعلام ورشکستگی، امتیازاتی می دهند. اگر انسان بتواند به خدا اعلام ورشکستگی کند، از مزایای اعلام ورشکستگی می تواند بهره مند شود.

  • سید محمد حسین مرکبی
  • ۰
  • ۰


قسمت دهم (آخرین قسمت):
🟣 برای نماز جماعت در دبیرستان به قدری جاذبه ایجاد کردیم که 100 درصد بچه ها شرکت می کردند. نمازخانه جا نبود در راهرو نماز برگزار می شد، برای نظم کار عده ای به عنوان خادم الصلاه انتخاب کردیم ، هر روز 10 نفر می شدند برایشان آموزش گذاشتیم.
🟡 وضوخانه مدرسه را دمپایی های صورتی گذاشتیم. یک نفر جلوی ورودی نمازخانه خوشامد می گفت، دونفر دستکش می پوشیدند و همه کفش هارا جفت می کردند.
خادم الصلاه ها جایگاهشان مهم بود و همه توی نوبت برای این کار بودند.
🟢 همه خبرهای داغ و مهم مدرسه را موقع نماز می دادیم، مسابقه بر گزار می کردیم با جوایز ارزشمند که گاهی همه را غافلگیر می کرد و خاطره انگیز برای بچه می شد.
مسابقات کاربردی مثل تا کردن چادر می گذاشتیم، باعث شد چادر تا نکرده نمی ماند.
🔵 فضارا معطر می کردیم داخل چادرنمازها و کفش ها معطر کننده می گذاشتیم، مهرها همه یکدست و تمیز، نوار بین صفوف نماز سفید و خوشکل بود، بچه ها فوق العاده از این نماز لذت می بردند.
✅ کتاب خاطرات خانم مربی ص216

  • سید محمد حسین مرکبی