فرهنگ و زندگی

نکات جذاب و حتی الامکان مفید برای نسل جوان

فرهنگ و زندگی

نکات جذاب و حتی الامکان مفید برای نسل جوان

وبلاگی با مطالب جدید و جذاب و مفید برای شما انشاءالله

۹۱ مطلب با موضوع «حقوق بشر» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

731 - ذخیره دلار

 

 

✖️خیز برداشتن مسلمین در جنگ احد برای جمع آوری غنائم ، خیلی زشت و خودخواهانه بود ، یک جنگ پیروز را به شکست کشاند.

✖️حتی رزمندگانی که در تنگه مهمی مستقر بودند و پیامبر(ص) شخصا سفارش کرده بودند که در هیچ شرایطی آنجا را ترک نکنند، با چشمان گرسنه و حریص، بی رحمانه به طرف غنائم دویدند، تا از بقیه  عقب نمانند!!

🔸دشمن از هرج و مرج استفاده کرد، از پشت هجوم آورد، همه غافلگیر شده ، به اطراف پا به فرار گذاشتند.

🔸دقیقا جنگ اقتصادی هم یک میدان مبارزه است و پیشروی و عقب نشینی و سختی و پیروزی دارد.

🔸منشور آدم بودن و مسلمانی حکم می کند کاری کنیم که همه سود ببرند، نه این که به خاطر منافع خود با جمع آوری دلار و احتکار  اجناس، اقتصاد را مختل کنیم!

🔸امام صادق (ع) که الگو هستند بر خلاف محتکرین عمل کردند، وقتی دیدند گندم در بازار کم شده ، آنچه در منزل ذخیره داشتند به بازار آورده و فروختند ، این نمونه یک کار جهادی در تنگنای اقتصادی است.

️اما بعضی از تجار در چنین شرایطی ، انبار خود را قفل زده و توزیع روان و معمول را هم متوقف می کنند، یعنی درست 180 درجه بر خلاف روش امام!

مسلمان هر جا باشد چه در جنگ احد، چه در جنگ اقتصادی، باید تحلیل داشته باشد، هر کاری که تضعیف نیروهای خودی و خیانت به مردم باشد ، انجام ندهد.

🍃کانال پنجره ای به تاریخ در ایتا /سروش/ گپ  @tarikhye

  • سید محمد حسین مرکبی
  • ۰
  • ۰


نوشته ای طنز در مورد امت آخر زمان:
(به مناسبت نزدیک شدن به نیمه شعبان زادروز تولد قائم آل محمد)🔻🔻
🍃آیا پیروان امت آخرین پیامبر به تعهدات الهی عمل کردند؟؟
✖بعد از وفات پیامبر، جانشینی را که مورد نظر پیامبر بود ، به زعامت برگزیدند؟!
✖با عترت او برخورد خوب و در شأن آنها داشتند؟
🍃حق زحمات پیامبر صلی الله علیه و آله را بجا آوردند؟ حقوق دخترش را بجا آوردند؟
🍃حق فرزندان و حتی نوه ها را ادا کردند؟ بله ادا کردند، در حد کامل و قابل قبول، بطوری که برای ادای بخشی از زحمات پیامبر بر پیکر خونین اهل بیتش اسب تاختند!!! و بر حلقوم کودکش تیر نواختند!!
البته این پرداخت در قبال زحمات پیامبر (ص) ناقص بود، به همین خاطر مجبور شدند با اسارت و شهر به شهر گرداندن بازماندگان، کار را تکمیل کنند.
🍃قطعا بازهم این جبران زحمات بی حد وحصر آن پیامبر عزیز نبود، به همین خاطر هر دوازده نفری را که او نامبرده بود که جانشین های وی باشند، همه را یا علنی به قتل رساندند ، یا از پذیرایی با سموم سفارشی دریغ ننمودند!!
🔆آخرین نفر را خداوند از اجتماع غایب کرد، تا چرخ روزگار بگردد و بگردد شاید زمانی برسد که امت ظالم، چشم باز کند ، ببیند که سرمایه های خوبی را از دست داده و از گذشته خود توبه کند.
🔆نزدیک به هزار و صد و چهل سال است که امامی آماده است اما به علت آماده نبودن مردم، غایب است و مردم با تحمل این همه رنج و فقر و جنگ و بی خانمانی ، هنوز منتظر واقعی او نشده اند!!!
@tarikhye

 

  • سید محمد حسین مرکبی
  • ۰
  • ۰

 

قسمت دوم:

مقایسه کنید با آزادی که امام علی(ع) می دادند، درست است که با روش امام، برقراری نظم مشکل بود، ولی مردم رشد عقلی پیدا می کردند، چون مانند انسان با آنها رفتار می شد.

در حکومت علی(ع) آنقدر آزادی بود که خوارج در کوفه وسط سخنرانی امام ، اعتراض های تند و کوبنده می کردند .

خدا این طور خواسته که انسان، اول حق را درک کرده ، سپس انتخاب کند، گرچه هزار سال طول بکشد!!

اگر با زور قرار بود مطیع شوند که خدا خودش همه را در کمتر از یک ساعت ، تسلیم امر خودش می کرد، دیگر نیاز به فرستادن پیامبر نبود، لازم نبود پیامبر خدا(ص) 13 سال در مکه تلاش کند و در نهایت مجبور شود شبانه از آنجا بگریزد!!! لازم نبود امام زمان(عج) هزار و دویست سال غایب بماند.

ولی معاویه مردم را با شمشیر و رشوه مطیع کرد، در حکومت معاویه همه چیز تسلیم اوامر اوست و خلاصه این که اگر آن زمان ارزی وجود داشت، معاویه مثل آب خوردن قیمت آن را کنترل می کرد!!! اما با روشی غیر انسانی و غیر خدایی.

والسلام

  • سید محمد حسین مرکبی
  • ۰
  • ۰

قسمت اول:

نگاهی به تاریخ می اندازیم، معاویه نه تنها امنیت شهرهای تحت کنترل خودش را برقرار کرد بلکه شهرهای مرزی تحت پوشش حکومت علی(علیه السلام) را نا امن کرده بود.

چرا؟ مگر توان مدیریت بالایی داشت؟ مگر سیاستمدار قوی تری بود؟

ابن زیاد که فرماندار معاویه بود چگونه توانست در بصره نظم برقرار کند بطوری که مردم در خانه ها را باز می گذاشتند کسی جرأت دزدی نداشت. چون او دنبال بهانه می گشت که با کشتن مردم از آنها زهر چشم بگیرد.

بله ابن زیاد حکومت نظامی در بصره برقرار کرد، نوشته اند که یک نفر بی اطلاع از ساعت منع رفت و آمد، وارد شهر شد، اورا دستگیر کردند نزد ابن زیاد آوردند، ابن زیاد دانست او بی خبر از حکومت نظامی وارد شهر شده ، ولی برای این که درس عبرتی برای بقیه باشد، اعدامش کرد. این نمونه ای از خشونت او بود، بعدهم به کوفه آمد و با ایجاد ترس و کشتار و رشوه ، در مدت کوتاهی ، مردم را مطیع کرد. در فرمانداری ابن زیاد، مردم مثل آدم آهنی و مترسک گوش به فرمان، بودند.

ادامه دارد...

  • سید محمد حسین مرکبی
  • ۰
  • ۰


🔻
به مناسبت میلاد مبارک آن حضرت:
✔️مسعودی (مورخ) در توصیف عصر امام سجاد(ع) می نویسد:
🔸«علی بن الحسین امامت را به صورت مخفی و با تقیه شدید و در زمانی دشوار، عهده دار شد»
🔆در چنین زمانی که به خاطر اختناق بعد از حادثه عاشورا، نمی شد مردم را در کوچه و بازار تبلیغ کرد.امام سجاد به تبلیغ درون خانه خود روی آوردند.
🍃در آن زمان در بازار برده فروشان، برده فراوان بود، برده ها معمولا افرادی مطیع بودند و ضمیری صاف و پاک داشتند.
🔆 امام سجاد هر سال معمولا تعداد قابل توجهی برده می خریدند و هنوز یک سال از مدت خرید نگذشته آنها را آزاد می کردند.🌷
🍃رمز کار این بود، این بردگان را امام در خانه تحت آموزش و تربیت قرار می دادند و با آزاد کردن آنها پس از چند سال، در شهر مدینه گروه زیادی از بندگان و کنیزان آزاد شده آن حضرت دیده می شد.
🔆آنان به صورت انسانهاى نمونه اثر تربیتی در جامعه می گذاشتند و پس از آزادى نیز ارتباطشان با امام وصل بود.
🍃امام با این برنامه در واقع یک کانون تربیتى به وجود آورده بودند، این برنامه با توجه به محدودیتهایى که امام در ارشاد مستقیم جامعه داشتند، ابتکاری درخور توجه است.
✔️بر گرفته از کتابهای:
زندگانى زین العابدین، نوشته سید الاهل، عبدالعزیز، ترجمه حسین وجدانى ص 55
و کتاب امام چهارم پاسدار انقلاب کربلا از استاد على اکبر حسنى
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کانال پنجره ای به تاریخ  eitaa.com/tarikhye

  • سید محمد حسین مرکبی
  • ۰
  • ۰


•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌷امام حسین علیه السلام در خانواده ای بزرگ شدند که وقتی مادرشان ایشان را صدا می زد می فرمود میوه دلم ، مادرشان با توهین و تحقیر با بچه صحبت نمی کرد، به او شخصیت می داد و محبت می کرد. چنین فرزندی بعدها کریم و بزرگوار می شود نه عقده ای و متکبر.
🔆شجاعت امام در حدی بود که مقابل معاویه می ایستادند و کم نمی آوردند.
🌷سخاوتشان در حدی بود که مبلغ قابل توجهی به فقیر می دادند که تا حد زیادی بی نیاز می شد.
🔆امر به معروف که جزء احکام مهم و قطعی است برای امام جزء برنامه روزمره بود نه در حاشیه .
⚔️اگر جنگ می کردند همراه با پاسداری از روش های انسانی بود چنانکه لشکر حر که آب نداشتند، امام فرمودند آب های ذخیره را در اختیار آنها قرار دهید و سیرابشان کنید.
میلاد مسعودش گرامی باد
•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•

  • سید محمد حسین مرکبی
  • ۰
  • ۰


«تاریخ برای نوجوانها»
🕊به مناسبت عید بزرگ مبعث :🕊
🍃در این روز جبرئیل خدمت حضرت محمد(ص) آمد و عرض کرد از امروز شما به پیامبری انتخاب شده ای .
✖️تمام وقایع سخت و طاقت فرسا از آنجا شروع شد که پیامبر(ص) از غار حراء به داخل شهر مکه آمدند و طبق دستور خداوند به مردم گفتند من پیامبرم، شما را دعوت می کنم به یکتا پرستی و کنار گذاشتن بت ها .
⚔️مخالفت ها با شدت آغاز شد و روز به روز شدت گرفت، هر کس مسلمان می شد به سختی کتک می خورد و وحشیانه شکنجه می شد.
🍃بطوری که با گذشت 13 سال دعوت به اسلام، فقط تعداد اندکی نترسیدند و مسلمان شدند.
⚔️تا اینکه بالاخره مشرکین تصمیم گرفتند یک شب بریزند و پیامبر را در حال خواب بکشند.
🍃اما خداوند که قول داده بندگان مؤمنش را نجات دهد، به پیامبر(ص) دستور داد شبانه از مکه فرار کند.
🍃قرار شد علی(ع) که تقریبا 23 ساله بود از جان گذشتگی کرده، به جای پیامبر در رختخواب بخوابد، پیامبر(ص) هم در تاریکی شب، مکه را ترک کند.
✖️کفار خانه پیامبر را محاصره کردند و مخفیانه به داخل نگریستند، دیدند وضع عادی است و یک نفر در رختخواب مخصوص پیامبر خوابیده، مطمئن شدند که نقشه بخوبی پیش می رود.
✖️ سکوتی مرموز اطراف خانه پیامبر(ص) حاکم بود، مشرکین در ساعت مقرر حمله کردند، شمشیرها آماده بود اما خوشبختانه ابتدا رو انداز را برداشتند که مطمئن شوند کسی که خوابیده همان محمد(ص) است؟
⚔️اگر قبل از برداشتن رو انداز، شمشیرها را فرود می آوردند، کسی که خوابیده بود معلوم نبود زنده بماند.
✖️اما همه شگفت زده و به شدت عصبانی شدند وقتی دیدند علی(ع) به جای پیامبر(ص) در آنجا خوابیده .
✖️در اوج خشم، نزدیک بود علی (ع) را قطعه قطعه کنند ، اما دست نگه داشتند و با خشونت از او خواستند زود بگوید محمد(ص) کجاست؟
🍃بله به این شکل مرحله اول رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله) که 13 سال پر از درد و رنج بود در یک شب بسیار خطرناک به پایان رسید و هجرت به مدینه آغاز شد.
•❀🍃🌺🍃❀•
🌺اگر این مطلب را پسندیدید یا نقدی دارید حتما از نظر خود مارا با خبر فرمایید.
«ارادتمند شما مرکبی»

  • سید محمد حسین مرکبی
  • ۰
  • ۰

کیسه پول

کیسه پول:
امام کاظم(ع) فرمود: اى عاصم ! چگونه به یکدیگر رسیدگى و به هم کمک مى کنید؟
عرض کردم:
به بهترین وجهى که ممکن است مردم به حال یکدیگر برسند.
فرمود:
اگر یکى از شما تنگدست شود و بیاید خانه برادر مؤ منش و او در منزل نباشد، آیا مى تواند بدون اعتراض کسى دستور دهد کیسه پول ایشان را بیاورند و سر کیسه را باز کند و هر چه لازم داشت بردارد؟
عرض کرد:  نه ! این طور نیست .
فرمود:  پس آن طور که من دوست دارم شما هنگام فقر و تنگدستى به هم رسیدگى و کمک نمى کنید
«شماره ردیف 721»
@tarikhye

 

  • سید محمد حسین مرکبی
  • ۰
  • ۰

خاطرات...
2- نفرت‌انگیزترین روز یک دیپلمات 🔻🔻
🔸مجید مهران، دیپلمات دوران پهلوی، در خاطرات خود می نویسد.
✖️در بغداد کاردار بودم، تلگرافی از وزارت امور خارجه ایران رسید: «طوری حرکت کنید که ساعت 10 صبح شنبه به پیشگاه مبارک شاهنشاه آریامهر شرفیاب شوید...»
✖️خودم را سر قرار به کاخ صاحبقرانیه رساندم، پس از مدتی انتظار بالاخره همراه بقیه شرفیاب شدیم.
داخل سالن دیدم شاه ایستاده و بدون این که به دکتر خلعتبری «وزیر امور خارجه» نگاه کند مشغول مطالعه یک گزارش است.
✖️پس از خواندن ، یک دفعه نامه را به هوا پرت کرد و در حالی که دست خود را دراز کرده بود به طرف خلعتبری آمد تا او زانو بزند و دستش را ببوسد.
✖️در طول عمرم چنین صحنه ناراحت‌ کننده‌ ای ندیده بودم. نفر بعدی سرتیپ قدر هم همین تشریفات عجیب را انجام داد.
✖️من حیران و سر دو راهی قرار گرفتم. آیا دستبوسی کنم یا برگردم و زندان و شکنجه ساواک را تحمل کنم.
(وقتی نوبت من شد)، ناچار همان کار را کردم که همکارم انجام داد. البته از قدیم به عنوان سنت ، دست بزرگان سیاسی یا روحانی که مقامی شایسته داشتند، بوسیده می‌ شد. ولی زانو زدن را تا آن روز ندیده بودم.
✖️طبق تشریفات جدید مقرر شده بود سفرا و مقامها در موقع شرفیابی زانو بزنند و دستبوسی کنند و اطاعت خود را (از دربار و سلطنت) ثابت کنند. خاطره تحقیر کننده آن روز ، یکی از بدترین های زندگی من بود.
✔️منبع: فصلنامه تاریخ معاصر ایران - شماره 2، بهمن 1383
✔️تذکر: این فرد خاطراتش را در دو کتاب به چاپ رسانده.

  • سید محمد حسین مرکبی
  • ۰
  • ۰

قصاب

خاطرات کوتاه از دوران حکومت شاه /// برای نسل نو🔻

1-«قصاب»🔻

🔸تقریبا پنجاه و پنج سال پیش زمانی که من تازه به دوره نوجوانی قدم می گذاشتم، یک روز پدر مرا به قصابی محله فرستاد تا چند سیر گوشت بخرم.

🔸آنزمان یخچال نبود، گوشت را به مقدار مصرف همان روز می خریدیم، قصاب گوشت را داخل روزنامه گذاشت و به من داد.

✖️✖️چند قدم به طرف خانه حرکت کردم که یک ماشین کنارم ترمز کرد ، نگاه عجیبی به روزنامه ای که گوشت داخل آن بود انداخت، فریاد زد این چیه ؟

✖️با ترس گفتم: گوشت خریدم.

✖️از کجا؟

✖️گفتم از آن قصابی.

✖️✖️مانند عقاب، گوشت را از من چنگ زد، به طرف قصابی خیز برداشت ، من هم تند رفتم، به من گفت تو نیا، خودش با یک جهش وارد قصابی شد.

✖️چند دقیقه سرگردان ، منتظر ماندم ، یک باره دیدم که مرد ناشناس از مغازه ، بیرون پرید، در حالی که لباسهایش را درست می کرد سوار ماشین شد و رفت.

✖️رفتم داخل قصابی، اوضاع به هم ریخته بود، قصاب هم کم مانده بود گریه کند، گفتم چی شد ؟

🔸گفت این ها ساواکی اند، می گفتند چرا داخل روزنامه ای که عکس شاهنشاه آریامهر! دارد گوشت گذاشتی ، به ایشان بی احترامی کردی، با مشت و لگد افتادند به جون من، بعدهم جواز کسبم را برداشتند و بردند.

✖️من به عنوان یک بچه تا آن لحظه نفهمیدم چه مشکلی در کار قصاب بود که این قدر کتک خورد! با خود می گفتم تو این دنیا چه خبره ؟

️چند روزی گذشت هنوز مغازه قصابی تعطیل بود و جوازش را نداده بودند؟

️تذکر: این خاطره واقعی است از آقای قندری ساکن مشهد که خودم از ایشان شنیدم (با دخل و تصرف در کلمات).

کانال ما در سروش و ایتا و گپ @tarikhye

  • سید محمد حسین مرکبی